مرا به باده چه حاجت..

خرده حکایت های من و پسری

مرا به باده چه حاجت..

خرده حکایت های من و پسری

40

یادم نرفته ، شیرینی قبولی آیین نامه موند برای وقتی که دست هام رو گره زدی به دست هات 

دندانهایش

حالت کنونی: مست از دیدن ردیف آن 32 مروارید درخشان و بی مثال.

40

حالت کنونی : حرف زدن مضحک بعد ارتودنسی 

39

توییترهیچی نمی گه، خب کجا بودیم؟

نماد

دیشب خواب دیدم دارم میوه ی کاج میچینم. چنتا چیده بود.  چشمم افتاد به دوتا بزرگ و خوشرنگ و شکفته ش. از ذوق تقدیم کردنش به تو داشتم به بالا رفتن از درخت فکر میکردم.

بهار آورده ام

یه روزی هم عکس آدم برفیای خوشگل رو  قاب  میکنیم و میذاریم روی دیوار. عکس پروفایلمونو میذاریم دوتا درخت سرسبز و بهاری.