-
69. ده خط نامه
یکشنبه 18 آذر 1397 16:55
مجتبای من ؛ از دوران شیرین و پر از تلاطم کودکی هرچه که به یاد می آورم همه خوشی و شادی و شیرینی ست. روزهای آرزوهای کوچک و شادی های بزرگ، روزهای قهر و آشتی های یک ساعته، لذت خوردن خوراکی های جورواجور برای اولین بار، بوی بهار و جمع کردن میوه های رسیده ی کاج. شوق اولین بارش برف و ذوق درست کردن اولین آدم برفی. خوشی پیدا...
-
دلتنگی
دوشنبه 23 مهر 1397 13:30
اغلب دلتنگی قرین غم به ذهن میرسد. کیفیتی حزن آلود. بی هیچ توضیح اضافه ای، مدتی است که زیاد دلتنگ میشوم و همزمان احساس خوشحالی عمیق و شیرینی در دل خویش می یابم. معنای جدیدی برای دلتنگی دریافته ام؛ دلتنگت می شوم و بینهایت خوشحال از اینکه تو را دارم. دلتنگ میشوم و سراسر وجودم مشتاق و ارزومند وجود نازنین توست و خوشا به من...
-
68
چهارشنبه 24 مرداد 1397 00:12
به مبدا زمان فکر می کنم و به چشم هات ؛ همه چیز به چشم های تو ختم می شود. زل می زنم به آن مردمک های سیاه ، می بینم که چیزی در آن ها منفجر می شود و بعد .. جهان آغاز می شود.
-
67
سهشنبه 23 مرداد 1397 09:21
شیرینم؛ مثل وقتی که نیمه های شب خودمو از سرما می پیچم توی گرمای تنت ..
-
قله
چهارشنبه 13 تیر 1397 02:51
بعد از چندروز دوری دارم میام پیشت و حسم شبیه شباییه که فرداش میخواستم برم کوه. شوق و انتظار و آمادگی برای یه روز عالی. به خودم که عاشق توست میبالم.
-
جمعه
چهارشنبه 2 اسفند 1396 01:18
انگار که یه بچه قطعات پازل مورد علاقه شو بارها بچینه. هربار انقدر کیف میکنه از تصویر قشنگ و جفت و جورش که دوباره قطعات رو از هم جدا میکنه تا توی اولین فرصت دوباره سرهمش کنه و از هارمونیش لذت ببره. من یکی از قطعات پازلم.
-
حاصل عمر
چهارشنبه 20 دی 1396 09:50
زندگی من; فاطمه جآنم از تمام لحظاتی که فرصت کمتری برای صحبت و پیش تو بودن در خود دارند, گریزانم. یک نفسم بی تو نمی رود و حاصل عمرم لحظاتیست که با تو به گقتگو نشسته باشم. جانم فدای تو, مخلص و ارادتمندم.
-
سلطان عشق
سهشنبه 28 آذر 1396 01:38
همین چندساعت پیش بود که برایم فرستاده بودی و میشنیدم که عشق به اختیار نیست و مقدماتش به اختیار است. و من همیشه عاشق تو بودم. با تمام مقدمات. با کمال اشتیاق. امروز که به داشتنت فکر می کردم به خودم میبالیدم که یگانه ی منی و عاشق ازلی و ابدی تو ام. از تو چه پنهان که امشب ضمیر ناخودآگاهم ترانه سرایی می کرد و گاه به گاه...
-
66
سهشنبه 28 آذر 1396 00:42
از روز های خیلی دور که بخواهم برایت بگویم می رسم به روز هایی که یک دخترک دبیرستانی بوده ام. ده سال پیش شاید، شاید هم بیشتر. روزهایی که احساسات شیرین دخترانه ام را کشف می کردم. دخترک عاشقی که روزها دنبال رد پایت می گشت، با خیالت سر خوش می شد و شب در دوری ات می سوخت. عاشق مرد آرام و مهربان و منطقی ای شده بودم که شک...
-
65
جمعه 17 آذر 1396 22:43
از دور هم که نگاهت می کنم ، نزدیک ترین تکه ی جهان به منی
-
64
شنبه 22 مهر 1396 09:41
گاهی فکر می کنم خیلی عجیب به نظر می آید که من دخترک پر حاشیه ی سال های قبل، از سه سال پیش تا این روزها توی متن اصلی زندگی یک آدم دارم می خندم و امید می بندم و جا خوش کرده ام. حالا که ۴۲ روز گذشته حتی باورم نمی شود که با مرد خوب روز های دل تنگی و خوشی ازدواج کرده ام!
-
63
سهشنبه 11 مهر 1396 01:19
پیرانای تن تو ام ..
-
فاطمه, فاطمه ی عزیزم
پنجشنبه 23 شهریور 1396 12:31
"بینهایت دوستت دارم" و تمام کلمات را باید عمیقتر بازتعریف کرد.
-
62
جمعه 17 شهریور 1396 00:45
دوستت دارم و این برای بالا رفتن از روزهای سخت ریسمان محکمی ست تحقق آرزوهای بلند، دهم شهریور ماه ۹۶
-
حدیث کسا
یکشنبه 12 شهریور 1396 01:56
پنج شش فن آل عبا
-
اردیب٨
شنبه 11 شهریور 1396 12:51
جگرگوشه ما تجسم آرزوهای یکدیگریم. تبریکم را پذیرا باش همنفس
-
ما گلهای خندانیم
پنجشنبه 9 شهریور 1396 22:00
لبخند تو آخرین امید من است به زندگی. لبخند تو آخرین نشانه ی قشنگ دنیاست. لبخند تو آبی آسمان است و سبزی زمین. لبخند تو نور زندگی من است خورشید خانم. لبخند تو تنها دلیل قلب من است برای تپیدن. مسایل پیش پا افتاده همیشه میگذرند. آنقدر سریع که ازخاطره شان سایه ای هم باقی نمی ماند. و چه بسیار مسایل دشوارتری که به همت و لطف...
-
ابجد
پنجشنبه 9 شهریور 1396 03:11
پانصد و هشتاد و پنج من نمک :))
-
61
پنجشنبه 2 شهریور 1396 17:27
میفرماید: زیارت فقط تو، اذن دخول فقط از خودت
-
گزارش یک تحقیق و تفحص
شنبه 28 مرداد 1396 02:00
عزیز دل من فاطینازم زندگی یک تداوم است. یه مسیر متناوب. بالا دارد و پایین دارد. مثل همین امروز. زندگی مثل امروز است. مثل صبح که نگران و آشفته بودیم, مثل عصر که صحبت کردیم, مثل تدبیر و درایت تو که آرام و شیرین مان کرد. زندگی مثل اتفاقات یک شبانه روز است که میتواند عاشقانه در بستری از درک و همدلی جریان یابد و در آغوش...
-
60
جمعه 27 مرداد 1396 03:15
جلسه ی خواستگاری خوبی بود، گفتیم و آشنا شدیم و خندیدیم، سلفی هم گرفتیم : دی +قرار یکی شدن
-
59
دوشنبه 2 مرداد 1396 22:38
بعد یک روز چشم باز می کنی و می بینی وسط مرداد داغ داغ ، فروردین نشسته روبرویت و دارد شکوفه می ریزد روی دامنت دوشنبه دوم مرداد ۹۶- تهران پل طبیعت، پارک آب و آتش ، پارک ملت
-
58
یکشنبه 11 تیر 1396 21:44
رفتم دو سه تا لباس خواب برای روزای نزدیک آینده خریدم نشون مجتبا دادم میگه خیلی قشنگه ولی با هر لباس خوابی که میخری چندین شب بیخوابی برای خودت جور میکنی :))
-
57
یکشنبه 21 خرداد 1396 19:38
دلم گرفته و دارم به تموم احتمالای بد آینده فکر می کنم. یه چاه سیاه بی تهه آینده که از دیواراش نبودنا و درد کشیدنا و دل تنگیا و غصه ها بدبختیا می ریزن روی سرت.
-
56
جمعه 19 خرداد 1396 09:24
پسری کلی بالا و پایین کرده و زحمت کشیده تا آخر رفته نشسته توی یکی ازین شرکت های سرمایه گذاری که ایده اش را ثبت کند و کارخانه بزند و بتواند بیاید دست ما را بگیرد و ببرد خانه ی عشق، بخت اگر یار مان باشد تا چند وقت دیگر باید خرده حکایت های من و شوهری را بنویسم :پی
-
55
جمعه 19 خرداد 1396 09:13
پنج عمودی سه حرفی، عاشق زیاد می کشد. درد.
-
54
پنجشنبه 18 خرداد 1396 03:37
برنامه روزانه: کشیک ، خواب، یکی دو ساعت سر سلامتی با یار و دوباره تکرار.
-
53
یکشنبه 14 خرداد 1396 10:23
میگه کاری باهام نداری عزیزم؟ میگم کار که باهات زیاد دارم ولی این لحظه ها رو به پیش هم بودن مون می بخشم
-
52
جمعه 4 فروردین 1396 21:03
رسیدم به اونجا که بنویسم یا چی رو بنویسم؟ .. خرده نویسی که من باشم !
-
قسم به لبخند تو
شنبه 7 اسفند 1395 15:45
لبخندت زیباترین و دلرباترین صحنه ی تمام عالم است. نگاهت میکنم و گویی همزمان هزارهزار دشت به گل مینشیند در چشمانم و هزار هزار رود جریان می یابد در کویر تفتیده ی سینه ام.