دلم گرفته و دارم به تموم احتمالای بد آینده فکر می کنم. یه چاه سیاه بی تهه آینده که از دیواراش نبودنا و درد کشیدنا و دل تنگیا و غصه ها بدبختیا می ریزن روی سرت.
برنامه روزانه: کشیک ، خواب، یکی دو ساعت سر سلامتی با یار و دوباره تکرار.
میگه کاری باهام نداری عزیزم؟
میگم کار که باهات زیاد دارم ولی این لحظه ها رو به پیش هم بودن مون می بخشم