مرا به باده چه حاجت..

خرده حکایت های من و پسری

مرا به باده چه حاجت..

خرده حکایت های من و پسری

17

تب دار دراز کشیده  کنار بخاری ، جوجه به بغل ، نمی داند برای این مدل نگاه کردنش که پر از خستگی  ست هم جان می دهم.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد