مرا به باده چه حاجت..

خرده حکایت های من و پسری

مرا به باده چه حاجت..

خرده حکایت های من و پسری

ری را

امشب مادرجون مهمون خونه مونن. خر و پفاشون اسطوره ای و بی رقیبه.

الآن که اینو مینویسم از تو اتاق صدای خر و پف بابا میاد و از توی سالن صدای خر خر مادرجون.

ری را

صدا می آید امشب...

آوازهای آدمیان را من دارم از بر...  ینی مثلا با چشم بسته هم میتونم صدای خروپف شونو از هم تشخیص بدم.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد