مرا به باده چه حاجت..

خرده حکایت های من و پسری

مرا به باده چه حاجت..

خرده حکایت های من و پسری

57

دلم گرفته و دارم به تموم احتمالای بد آینده فکر می کنم. یه چاه سیاه بی تهه آینده که از دیواراش نبودنا و درد کشیدنا و دل تنگیا و غصه ها بدبختیا  می ریزن روی سرت. 

نظرات 1 + ارسال نظر
مجتبا سه‌شنبه 23 خرداد 1396 ساعت 00:45

مجالی برای میدون دادن به احتمالات بد نداریم. همه چیز رو خودمون میسازیم. هر چاهی رو یا پر میکنیم یا اونقدر ازش دور میشیم که عمقش هیچ اهمیتی نداشته باشه.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد