زیبای من
نور دل و زندگی
فاطیماهم
آنگاه که در آسمانم طلوع کردی و بر دل و دیده تابیدن گرفتی من دچار ماه گرفتگی شدم.
بر این باورم که خسوف را به غلط ماه گرفتگی می گویند.
خسوف خسوف است و ماه گرفتگی حالتی است که بر من می رود.
ماه بلند من
از روزی که دربند عشق توم میدانم که
ماه گرفتگی روشن ترین پدیده ی طبیعی است.
امروز عاشقم باش, طوری که انگار فردایی وجود ندارد.
تو را پیش چشم تمام عالمیان خواهم بوسید.
تو را هزاران بار خواهم بوسید و به وجود مقدست عشق خواهم ورزید.
آنقدر پافشاری خواهم کرد تا تمام آنان که عشق از خاطرشان رفته, به یاد بیاورند که میشود صادق بود و عاشق و بی انتها.
آنقدر ببوسمت که دیده ی آدمیان مملو از عشق شود و آشتی کنند با انسانیت.
فاطمه ی من
بسیار می شود که کلمه کم می آورم برای ابراز دوستی آنچنان که در دلم هست و آنچنان که تو لایق بزرگداشتی. دوستت دارم و دوستت دارم و دوستت دارم و پایانی بر این سلسله نیست.
پرواز می کنی و نگاهم به آسمان است که آبی تر می شود.
امشب مادرجون مهمون خونه مونن. خر و پفاشون اسطوره ای و بی رقیبه.
الآن که اینو مینویسم از تو اتاق صدای خر و پف بابا میاد و از توی سالن صدای خر خر مادرجون.
ری را
صدا می آید امشب...
آوازهای آدمیان را من دارم از بر... ینی مثلا با چشم بسته هم میتونم صدای خروپف شونو از هم تشخیص بدم.
حالت کنونی: مست از دیدن ردیف آن 32 مروارید درخشان و بی مثال.
دیشب خواب دیدم دارم میوه ی کاج میچینم. چنتا چیده بود. چشمم افتاد به دوتا بزرگ و خوشرنگ و شکفته ش. از ذوق تقدیم کردنش به تو داشتم به بالا رفتن از درخت فکر میکردم.
یه روزی هم عکس آدم برفیای خوشگل رو قاب میکنیم و میذاریم روی دیوار. عکس پروفایلمونو میذاریم دوتا درخت سرسبز و بهاری.